خاطرات روزانه من

ساخت وبلاگ
یه روزی یه جایی از زندگی خیلی کم اوردم خیلی داغون و اشفته و مریض بودم سر درگم و پیشان یک زن جوون و تنها از همچی بریده بودم به هیچ کس اعتماد نداشتم کارم فقط گریه بود و گریه صورتی پر از لک لاغر و مردنی موهای وز و بیحالت نمیدونم چی شد از کجا شروع شد که من با راز و قانون جذب و کائنات و دنیای واقعی درون خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

حالم خیلی خوبه از وقتی شروع کردم خودمو شاد کنم همچی خداروشکر داره خوب پیش میره اولین قانون کائنات رو هزار بار دوره کردم یک کتاب صوتی درباره کلمات و جملات تاکیدی برای ثروتمند شدن رو هم دانلود کردم و هزار بار گوش دادم تازه چیزای جالبی هم تونستم بخونم مثلا اینکه به این پدیده می گوییم دژا- وو (Deja vu ) خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

روز چهارشنبه پدرشوهرم زنگ زد و با یکعالمه گلگی از برادر شوهرم و عصبانیتش از اون برام تعریف کرد چه اتفاقی افتاده و گفت که هزار بار به شوهرم زنگ زده اونم جواب نداده که من گفتم احتمالا تو جلسه باشه یا ندیده که اس دادم به شوهرم و قبل از صحبت کردنش با پدر شوهرم ارومش کردم که اتفاق خاصی نیست و یک دعوای پد خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

هنوز فرصت نکردم یه زنگی بزنم و از خانم جان بابت زحمات فراوونی که برامون کشیده و خسته و هلاک شده تشکر کنم . شب شوشو زنگ زد باهاشون صحبت کرد منم تو اشپزخانه مشغول بودم و گوشی رو نگرفتم ولی خب من عروسم وباید زنگ بزنم . بیخیال حالا ظهر یه زنگی میزنم مامی دیروز گفت که زنداییم دعوتمون کرده افطاری خونشون ن خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

«هر روز ، در هر مسیری ، من بهتر و بهتر می شوم  . »این روش کاربردی به کوئیسم [ کوئه ایسم ] یا روش کوئه معروف یا شناخته شده است .برای انجام این روش یا متد ، طی مراسم یا مناسکی در زمانهای خاصی و بشکل مشخصی صورت می گرفت .برای کاربرد روش کوئه ، بیمار یا سوژۀ علاقمند به کسب موفقیت و یا تندرستی ، هر با مدا خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

دیروز قرار بود واسه یه جلسه برم یه اداره دیگه دنبال جا پارک بودن که دنق ماشینو کوبوندم به یه وانتی که دوبل وایساده بود اینه ماشین ترکید ولی من باید زود میرفتم ماشینو پارک کردم و رفتم حال خوبی نداشتم ولی هی به خودم ارامش میدادم جلسه با ارامش تموم شد وقتی برگشتم و اینه اویزوونو دیدم حالم بدتر شد .شوش خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

قانون جذب این طور تعریف می‌شود، «هر اتفاق مثبت یا منفی که در مورد شما رخ می‌دهد توسط خودتان جذب شده است.»چگونه قانون جذب را در زندگی بکار ببریممثلاً وقتی می‌گویید زمانی که بی‌پول بودید یک دوست خاص به شما پول قرض داد، در واقع شما آن را جذب کردید، حتی با اینکه شاید نمی‌دانستید در حال استفاده از این قا خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

اینو میدونم که خیلی از دوستای گلم اینها رو میخونید و از خداوند میخوام که همه این چیزهایی که من مینویسم وبرای خودم کارسازه برای شماها هم همینطور باشه  انشالله  تو جلسه دیروز قرار شد من یه سری مدارک دال بر واقعیت صحبتهام براشون ببرم صبح اومدم دفتر با عجله سیستمو روشن کردم فیلها رو باز کردم زونکنها رو خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

#تکنیک_نقطه_ایجادآموزش راز قانون جذبﺍﯾﻦ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ "#قدرت"#ﺭﺍﻧﺪﺍ_ﺑﺮﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﻮﺭ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﺳﺎﺯدﺍﯾﻦ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﮐﻪ " نقطه ﺍﯾﺠﺎﺩ " ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ،ﺍﺯ ﯾﮏ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻃﻮﻝ خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 10:27

شنبه رفتیم خونه مامان داداشم گفت شب قراره دوستش با همسرش بیاد شب بمونه خونه مامان صبح بره بانه منم که حال و حوصله ادمهای غریبه رو ندارم خواستم برم خونمون نزاشتن شوشو با داداشم مشغول درس خوندن بودن حسابی این جند روزی که اونجا بودیم درس خوند . شب که دوستای داداشم اومدن دیدم یه اقای 50 سال به بالا و خا خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:37

امروز اتفاقی با تمرکز 68 ثانیه ای اشنا شدم دارم تمرین میکنم فکر کنم چند روزی همینطور تمرین کنم موفق بشم اون چیزی که میخوامو بدست بیارم نمیدونم چرا تمرکزم کم شده قبلنا خیلی زیاد میتونستم تمرکز کنم شاید دلیلش پیریه دیروز خیلی کار داشتم یه جلسه پر جنجال هم سر ظهر و بعدش که کارام تموم شد رفتم خونه بازم خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:37

چند روزیه با یه دوست صحبت میکنم این همه نزدیکی بین دوتا ادم دور از هم خیلی جالبه برام من کم پیش اومده دوست خیلی صمیمی داشته باشم یه دوست دارم که نزدیک به 15 ساله با هم دوستیم و مهربونه گاهی باهاش درد و دل میکنم اما هیچ وقت کسیو نداشتم که اینقدر بی پرده باهاش حرف بزنم و یا احساس نزدیکی کنم و بهش فکر خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 90 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

دیروز ماشین نداشتم و با تاکسی ( ون) رفتم خونه توی مسیر یه اقایی کنارم نشسته بود که هی گوشیش زنگ میخورد و اینم با عصبانیت جواب میداد که چیه چرا زنگ میزنی و اون هی زنگ میزد و از صحبتها معلوم بود که دوستن و اقا 45 دقیقه منتظرش مونده و اونم نیومده خانمه هر چی میخواست بهش میگفت و اقا بهش میگفت بزار من تو خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 65 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

چند روزی بود پدر شوهرم بمن زنگ نزده بود از وقتی به خانم جون زنگ زدم دید که یکم زنشو تحویل گرفتم از اون روز به من چند باری زنگ زده که چیزی کم و کسری نداری به بابام زنگ زده به مامانم زنگ زده به خاطر نگهداری از ما ازشون تشکر کرده چقدر دلم برایش سوخت چقدر محبت احتیاج دارد این مرد . دلتنگش شدم . بخودم گف خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 122 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

 از دیروز صبح دارم مطالبی درباره ارایش و گریم و رنگ مو میخونم یه سایت عالی پیدا کردم درباره فرم صورت و چگونه ارایش کردن نوشته کتابشو خریدم (الکترونیکی) چند تا نکته مهم و مقاله هم مطالعه کردم و اون چیزهایی که برای ارایش و گریم وخودارایی لازم داشتمو یادداشت کردم کلا میخوام به خودم روحیه بدم تا ازین حا خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 76 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

از صبح سرم درد میکنه یک لیوان نسکافه خوردم تا اروم بشم همکارم اومد و تا رسید گوشیش زنگ خورد و بهش خبر دادن که خواهر یکی از دوستانش که هفته پیش عروسیش بوده تصادف کرده و مرده وای چقدر عمرها کوتاهن و چقدر سخته این اتفاقا کلا بهم ریختم خدایا .من به ارامش احتیاج دارم. یه خواب چند ساعته یک دور همی شاد لااقل یک لیوان قهوه تلخ تلخ

قهوه رو خوردم یکم تهوع دارم وای خدا حالم بده ولی مجبورم خوب باشم الان باید چند جا زنگ بزنم 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 68 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

 از یه روز و یه جایی تصمیم گرفتم یکم ارامتر و عاقلانه تر با مسائل برخورد کنم تا زیاد اذیتم نکنن بخصوص مسائلی که از طرف خانواده شوهرمه دو روز پیش پدر شوهرم پیش پیش کادوی خونمونو بهمون داد گفت الان بیشتر لازم دارید ادم خیلی خوبیه خیلیها ازش بد میگن حتی گاهی شوهرم از گذشته که میگه همش دلخوری از باباشه خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 86 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

تاريخ : سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ | 9:46 | نویسنده : شیرین فروردین ماه که رفتم دکتر و ازمایشهامو نشون دادم جوابشون حاکی از کمبود شدید خون در بدن و فقر اهن شدید بود حتی گلبولهامم زیر یازده بودن سر در نمیارم یعنی چی اینو دکتر گفت یعنی خیلی بد و شدت کمخونیم زیاده بهم سرم داد و امپول اهن و چند تا دیگه خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 80 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

شوشو رو که میشناسید وای از زمانی که میخواد تنها تصمیم بگیره و هیجانی تصمیم بگیره کلا مغزش فرمان نمیده و وقتی هم اعتراف میکنه و میبینه اشتباه کرده کلا بهم میریزه . رفته بود سند خونه رو بزنه و چک برج شیش صاحبخانه رو هم نقدی پرداخت کرده بود و چکشو گرفته بود از یه جملش متنفرم که میگه خواستم شرش کنده بشه خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 71 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36

الان میدونید که شوشو چکار کرد و تمام پولمونو داده رفته الان هیچی پول نداریم که مانور بدیم هرکاریم میخواد بکنه میگم پول نداریم که اخههههههههههه وای از دست این مرد من چقدر حرص بخورم . حالا خدا کمک کنه این ماه ما قرعه کشی رو ببریم و یه پولی دستمون بیاد ولی همه اینها اگه هیچیش خوب نبود این خوبیو داشت که خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 80 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36